نقش فرهنگ شهادت طلبى در ایستادگى در برابر دشمن
تأثیر شگرف فرهنگ پربار شهادت در گستره جهان بینى اسلام ناب محمدى(ص) از جلوه هاى ممتاز برخوردار است. فرایند این تأثیر در حوزه هاى فرهنگى، سیاسى، اجتماعى، نظامى و اقتصادى قابل مشاهده است.
یافته ها و دستاوردهاى تاریخى از صدر اسلام تاکنون، بیانگر این واقعیت شگرف است که فرهنگ شهادت طلبى به عنوان کارآمدترین و مؤثرترین عنصر در پیشبرد اهداف و حفظ ارزشها و مقابله با دشمن مطرح بوده است.
فرهنگ شهادت طلبى یعنى باور به خدا و معاد، اعتقاد راسخ بر درستى و بر حق بودن راه اسلام ناب محمّدى(ص)، ایستادگى در مقابل دشمن، ایثار و فداکارى جهت حفظ ارزشهاى انقلاب و اسلام ناب، خستگىناپذیرى و اعتقاد به احدىالحسنیین (پیروزىظاهرى یا شهادت راه خدا). خداوند مىفرماید:
«قُلْ لَنْ یُصیبَنا اِلّا ما کَتَبَ اللّهُ لَنا هُوَ مَولینا وَ عَلَى اللّهَ فَلْیَتَوَکَّلِ الْمُؤْمِنُونَ. قُلْ هَلْ تَرَبَّصُون بِنا اِلّااِحْدَى الْحُسْنَیَینِ».
بگو: "هرگز به ما جز آنچه خدا براى ما مقرّر داشته نمىرسد، او مولاى ماست، و مؤمنان باید بر خداتوکل کنند. بگو: آیا براى ما جز یکى از این دو نیکى [پیروزى یا شهادت] را انتظار مىبرید؟"
امام خمینى(ره) بر این عقیده بود:
«ما بندگان خدا هستیم و در راه و سبیل او حرکت مىکنیم و پیشروى مىکنیم. اگر شهادت نصیب شد، سعادت است و اگر پیروزى نصیب شد، سعادت است. ملّتى که با فرهنگ شهادتطلبى آراسته شده، شکستناپذیر است».
ایشان در جایی دیگر می فرمایند : « آن که... اعتقاد به این دارد که فداکارى در راه خداى تبارک و تعالى پیروزى است و رسیدن به مقامشهادت پیروزى دیگر است، یک همچو ملّتى شکست ندارد».
همین فرهنگ شهادتطلبى در بین مؤمنان و مجاهدان صدر اسلام بود که خواب را از چشمان مشرکان و کافران گرفته بود و از آنان مردانى پولادین، عاشق شهادت و شجاع ساخته بود، و همین موجب رُعب و هراس دشمنانشان شده بود به گونهاى که با وجود نفرات و تجهیزات فراوان، از مقابله با نیروهاى اسلام هراس داشتند. در جنگ بدر وقتى چند تن از فرماندهان مشرکان براى شناسایى مسلمانان رفته بودند، یکى از آنان به مشرکان گفت: «شترهاى یثرب، بار مرگ بر پشت دارند. آیا آنان را نمىبینید که چگونه دم فرو بسته و مثل افعى به خود مىپیچند». دیگرى گفت: «قومى را دیدم که پناهى جز شمشیرهاشان ندارند و چون افعى به خود مىپیچند. به خدا قسم! تا به تعداد خود از شما نکشند، کشته نمىشوند، و اگر به آن تعداد از شما بکشند، زندگى بعد از آن براى شما چه سودى دارد؟ پس چارهاى بیندیشید».
و همین فرهنگ شهادتطلبى بود که به جامعه اعراب، بالندگى و حیات بخشید و سیادت و سرورى را در جزیرة العرب و جهان براى آنان به ارمغان آورد. امام على(ع) بهنیروهاى خود مىفرماید: «به جانم سوگند! اگر رفتار ما (در یارى اسلام) مانند رفتار شما بود(و در پیکار با دشمن سستى و سهلانگارى مىکردیم) پایه دین استوار نمىشد و شاخه درخت ایمان سبز نمىگشت».
پیروزى انقلاب اسلامى در22 بهمن سال 57 نیز مرهون دو چیز بود: یکى رهبرىبىنظیر و پیامبرگونه حضرت امام خمینى(ره)، و دوم فرهنگ شهادتطلبى، که مردم انقلابى خود را بدان آراسته بودند و با دست خالى به مقابله با توپ و تانک و مسلسلهاى مزدوران طاغوت مىرفتند و از مرگ هیچ هراسى نداشتند.
همچنین اوج تجلّى فرهنگ شهادتطلبى در هشت سال دفاع مقدس نیز نمایان بود، چرا که جوانان با پیشانىبندهاى "یا زهراء"، "یا ابوالفضل"، "یا حسین"، "یا مهدى" و... توانستند باکمترین ساز و برگ نظامى بر ارتش تا دندان مسلّح دشمن که توسط استکبار جهانىتجهیز مىشد، پیروز شوند و پرچم انقلاب و اسلام ناب را همچنان برافراشته نگهدارند.
یکى از فرماندهان دفاع مقدس مىگوید: «روحیه شهادتطلبى رزمندگان ما زبانزد دنیا شده است؛ به طورى که جدیداً اعلام کرده است که ما با این شهادتطلبى رزمندگان اسلام نمىتوانیم مقابله کنیم و کارى از دست ما ساخته نیست».
یکى از فرماندهان عراقى هم مىگوید: «رزمندگان ایران را مىبینم که پا مىگذارند روىمیدانهاى مین، عبور مىکنند، به ما حمله مىکنند، امّا سربازان خودمان -سربازانعراقى - را مىبینم که پوتینهایشان را مىکنند، آهسته و بىصدا فرار مىکنند! چطور مىشود جنگید؟! چطور مىشود عقبنشینى نکرد؟! »