انواع ایثار (قسمت دوم)
انواع ایثار (قسمت دوم)
3- ایثار در مدیریت اسلامی
چند سال پیش، یک روز که داشتم در کتابخانه یکی از مساجد شهرمان عناوین کتب را از نظر میگذراندم ناگهان چند جمله زیبا و پخته و نغز که روی جلد یک کتاب نوشته شده بود توجهم را جلب کرد و بقدری برایم مهم جلوه کرد که از بررسی کتب دیگر دست کشیدم و نشستم و شروع به خواندن آن کتاب کردم؛ چون احساس می کردم مطالبی هست که به درد همین امروز من می خورد وبه من یاد می دهد که در صحنه و زمانهای متفاوت با صحنه و زمانه جنگ تحمیلی چگونه راه پرافتخار و پربهجت شهدای عزیز و قهرمان را ادامه دهم. البته شهیدان راه را به واسطهی ولی زمانشان شناختند و اکنون من هم داشتم با جملات ولّی زمانم راه را می یافتم. آری، آن جملات گوشهای از بیانات رهبر معظم انقلاب (ایده الله تعالی) در اوایل دوران سازندگی،در سخنانی با عنوان «عبرت های عاشورا»بود که اکنون آن جملات ذی قیمت را ازنظرمی گذرانیم:
« عزیزان من ! در زمان جنگ دشمن در پیش روی شماست و تکلیف مشخص است و لذا عمل به تکلیف آسانتر است اما در دوران سازندگی است که زرق و برق و ثروتها پیش چشم آدم است و در این وضعیت است که تشخیص تکلیف و عمل به آن دشوار است[1]».
از زمانی که این جملات را خواندم دانستم که ادامه راه شهیدان در این فضا، دیگر با کُلت و مسلسل و ... نیست بلکه دشمن اسلام و انقلاب نیز با پایان جنگ دانست که با تکیه بر طریق نظامی صِرف نمی تواند انقلاب عظیم اسلامی ایران را از پای درآورد. او که ضربه خورده، آرام نمی گیرد و مطمئناً به دنبال پیاده کردن راهی برای ضربه زدن، ضعیف کردن و منحرف کردن انقلاب خواهد بود. بنابراین دیگر فضای سخت افزاری زمان جنگ به فضای نرم افزاری پس از جنگ تبدیل شده است.
در جنگ تحمیلی تمام مستکبران دنیا از بلوک غرب – به طور خاص – گرفته تا بلوک شرق از سویی و کشورهای عربی – بجز موارد محدودی- از طرف دیگر، علیه این انقلاب و این کشور بسیج شدند. فرار، اخراج، استعفا و بازنشسته شدن و بازخرید شدن بسیاری از فرماندهان ارتش و وجود داشتن روحیه های شاهنشاهی و طاغوتی در آن و تازه تأسیس بودن سپاه و نفوذ منافقین و جاسوس ها در دستگاه های مختلف و اختلافات قومی و مذهبی احتمالی در گوشه و کنار کشور، دشمنان را چنان امیدوار کرده بود که تصور می کردند در مدت بسیار کوتاهی خواهند توانست کشور را اشغال کنند و... .
اما از آنجا که فکر نمی کردند خدا به سراغ آنها آمد و در کمال ناباوری آنها، آن چیزی که در محاسباتشان اصلاً به آن فکر نکرده بودند یا لاأقل توجه چندانی به آن نکرده بودند گریبانگیرشان شد و خیال خام اشغال یک هفتهای کشور به هشت سال جنگی که آخر سر هم به شکست آنها انجامید تبدیل شد.
البته هر عاقلی می داند که کسانی که نظام سلطه آنها بر اکثر نقاط دنیا سایه افکنده است ضعف در محاسبه ندارند، ضعف در جنگ ندارند چرا که لااقل تجربه دو جنگ جهانی را دارند و جنگ های نامنظم را نیز در بسنی و لبنان و فلسطین و ... دیدهاند، بلکه مشکل آنها در آنجا بود که سالها فضای فکری و سیستم مدیریتیای را فراگرفته و اعمال کرده بودند که اکنون انقلاب اسلامی ایران را نیز با آن ابزارها و داده های خودشان میسنجیدند در حالیکه انقلاب اسلامی ایران نه بر اساس سیستم مدیریتی شرق و نه بر اساس سیستم مدیریتی غرب پایه گذاری شده بود بلکه بر اساس حقیقت قرآن «نه شرقی نه غربی[2]» بود لذا با عمق فطرت شیعیان و پاک طینتان این کشور پیوند داشت.
نظام ولایت فقیه که بر اساس نظام و جبهه انبیاء و رسل (علیهم السلام) پایه گذاری شده بود در رأس آن کسی بود که خلیفه خدا و ولی از جانب خدا بود و براساس نظام شجره طیبه که «أصلها ثابت و فرعها فی السماء[3]» وجود او حقیقتی ملکوتی بود که در این شجره اصل او بود و شاخه های آن شجره پاک طینتان بودند که ارواح آنها در داخل روح شامل او قرار گرفته بود و او با روح قدسی خود روح مردم و به خصوص جوانان را تغذیه می کرد و چنان فرهنگ مردم این کشور را دگرگون کرد که هیچ یک از تحلیل های جامعه شناسان و روان شناسان غرب و شرق نمیتوانست آن را بفهمد، لذا از ارائه راهی که بتواند با این انقلاب مقابله کند و آن را خاموش کند عاجز ماندند و بلکه بسیاری از فشارها و ضربات آنها به جای ضعیف کردن انقلاب باعث تقویت و رشد این انقلاب شد.
یکی از آن مواردی که برای دشمنان انقلاب قابل فهم نبود صفتی بود که به شکلی کم نظیر، با شدتی عجیب و در سطحی وسیع در جامعه ما و به خصوص در جوانان رشد کرده بود آن صفت همان چیزی هست که نام تحقیق ما بدان مزین شده است. یعنی ؛ صفت «ایثار».
پس از جنگ، هرگاه سخن از ایثار می شود ذهنها به سمت میدانهای نبرد و جبهههای دفاع مقدس سوق داده میشود. به راستی دلیل این امر چیست؟ آیا علتش این است که سازمانی با عنوان «امور ایثارگران» وجود دارد که صرفاً به کسانی که در دفاع مقدس و دفاع نظامی حضور داشتهاند رسیدگی می کند و لذا امروزه در اذهان آن افراد به عنوان ایثارگر تداعی میشوند؟ و یا اینکه علّت این موضوع این است که تبلیغات صدا و سیما و سایر رسانهها پیوسته تنها این افراد را به عنوان ایثارگر معرفی کرده و لذا در اذهان این موضوع اینطور تداعی میشود؟ و یا اینکه مضاف بر اینها علت و یا علل مهمتری وجود دارد که واژه «ایثار» و «ایثارگر» ذهن را به هشت سال دفاع مقدس سوق می دهد؟
در این خصوص آنچه در اندک جستجوی من در این مختصر تحقیق، بدان رسیدم این بود که علت پیوند خوردن دو واژه «دفاع مقدس» و «ایثار» در اصل این است که دفاع مقدس به عنوان نماد و مظهر ایثار و ایثارگری متجلی شد. که دلیل شکل گرفتن این نماد، این است که جنگ تحمیلی در زمانی نسبتاً طولانی در حجمی وسیع و با شدتی کمنظیر، موضوع اول کشور ما بود و مهمتر این که اصلیترین عامل پیش برنده در آن ایام ایثار و ایثارگری همه قشرهای مردم در همه زمینهها و به خصوص ایثار رزمندگان و شهادت طلبی آنها بود.
درست است که شکل و ساختار جنگ به کلی تغییر کرده است، اما حقیقت این است که فقط ابزار فیزیکی جنگ و تمرکز مکانی جنگ تغییر کرده است. ابزار جنگ از ابزارهای نظامی به ابزارهای فرهنگی، فکری، اعتقادی، سیاسی، اقتصادی، رسانهای و ... تبدیل شده و به جای اینکه جنگ در قسمتهایی از مرزهایمان متمرکز باشد، به داخل کشور کشیده شده و در هر نقطه ای که فکر کنیم پدیدار شده است.
در چنین فضایی که دشمنان اسلام و انقلاب از غرب و شرق و با تمام توان اقتصادی و سیاسی و رسانهای و فکری و اعتقادی و فرهنگی وارد میدان شده و در اکثر جنبه های ذکر شده توان آنها چندین برابر توان ماست، مسلم است که حتی اگر مسئولین کشور بخواهند که با این حجم انبوه هجمات دشمنان مقابله کنند باز هم نخواهند توانست جلوگیر همه تیرهای زهرآگین دشمن باشند و خواسته یا ناخواسته باز هم تیرهایی به مردم و کشور اصابت خواهد کرد. لذا بدیهی است که همانطور که در زمان جنگ ارتش و سپاه به تنهایی و بدون حضور نیروهای بسیجی و کمکهای مردمی نمیتوانستند جنگ را اداره کنند امروز هم به طریقه اولی بدون حضور خودجوش و داوطلبانه و ایثارگرایانه افرادی مؤمن و معتقد در عرصه های مختلف اداری، سیاسی، فکری، اعتقادی، علمی، رسانه ای و فرهنگی و ... پیروزی جبهه اسلام در این جنگ همه جانبه و نابرابر مورد تردید خواهد بود.
بدیهی است همانگونه که در جنگ سخت (دفاع مقدس) افرادی در جایگاه فرمانده و افرادی در جایگاه سرباز و افسران جوان قرار داشتند، امروز نیز در این جنگ نرم باید افرادی در جایگاه فرمانده و افرادی در جایگاه افسران جوان و سربازان این جبهه قرار گیرند. آن دسته از علمای دین، اساتید دانشگاه و نخبگانی که دلشان برای انقلاب اسلامی و ارزشهای آن میتپد باید با تمام توانشان با بسیج کردن طلاب، دانشجویان، دانشآموزان و سایر جوانان پذیرنده ارزشهای انقلاب، جبهه جناح اسلام را تشکیل داده و با سازماندهی، هدایت و کنترل آنها نقش خود را در جایگاه فرماندهی ایفا کنند. در این جنگ هیچ کس نباید منتظر باشد تا کسی به او مسئولیتی بدهد، بلکه هر کس در هر جایی که قرار دارد باید پیوسته رصد کند و ببیند که چگونه میتواند استحکامات جبهه خودی را تقویت کند و راههای نفوذ دشمن را سدّ کرده و برنامهها و حرکات فعلی و در پیش روی دشمن را شناسایی کند و سعی کند آنها را به دیگران در محدوده خود معرفی نماید. بنابراین در این عرصه هر کس باید خودش را مسئول بداند و از هیچ موضوعی، در هیچ زمان و مکان و شرایطی غفلت نکند که دشمن از همان مقدار غفلت ما حداکثر استفاده را خواهد کرد.
در همین راستا بنده به عنوان یک سرباز کوچک جبهه اسلام در این تحقیق سعی دارم یکی از راه های مقابله با هجمات دشمنان را در عرصه های مختلف مدیریت فعلی کشور به صورت ارائه راهکارهای عملی در حد توان توضیح دهم. امیدوارم که ان شاء الله و با عنایت خداوند متعال بتوان کاری در خور شأن جبهه اسلام و تشیع انجام دهم.
پیش از ارائه راهکارهای عملی لازم است چند کلامی کلی در خصوص حال و هوا و فضای کلی زمان جنگ بازگو کنم چرا که اگر امروز هم بتوانیم آن حال و هوا و فضای ایمانی را احیاء کنیم خواهیم توانست ارزش های زمان جنگ و از جمله ایثار را احیا کنیم.
در زمان جنگ به دلایلی و به خصوص به دلیل شخصیت حضرت امام خمینی (ره) آن اصلیترین ارزشهای محوری جامعه شیعه نصبالعین و مورد توجه جامعه آن روز قرار گرفت. آن چنان که متفکران غیرشیعی نظیر فوکویاما[4] نیز گفتهاند: جامعه شیعه دو بال ارزشی دارد که با این دو بال در ارتفاعی پرواز می کند که تیرهای زهرآگین دشمنان تشیع به او اصابت نمی کند و علاوه بر این دوبال زرهی نیز بر تن دارد. آن دو بال یکی عاشورا و تفکر حسینی (علیه السلام) و دیگری مهدویت و آینده روشن است و زرهی که بر تن اوست ولایتپذیری شیعه و تفکر ولایت فقیه اوست[5]. کافیست که به وصیتنامه شهدا و یا فضای آن روز در فیلمها و صحبتها نگاه کنیم، به وضوح خواهیم دید که این سه ارزش و از اینها مهم تر ایمان به آخرت از محوریترین ارزش هایی است که پشتوانه فکری و اعتقادی تمام صفات ، اخلاق و اعمال اکثر رزمندگان بوده است. بدیهی است که اگر این ارزش ها یعنی تفکر حسینی و گذشتن از جان و مال و خانواده برای خدا و تفکر مهدویت و زمینهسازی و حرکت دادن به سمت بهشت ظهور و امید به آینده روشن، و ولایتپذیری و از ولی فقیه در جامعه فراگیر شود آن گاه همگان در ایثار سبقت خواهند گرفت و هیچ کاری روی زمین نخواهد ماند.
پس اصلیترین راه ترویج ایثار و ایثارگری؛ تبیین، تبلیغ و تقدیس و تکریم معنوی ارزشهای اسلامی و به خصوص ارزشهای شیعی ذکر شده است. که اگر این کار به خوبی انجام شود باید گفت: « چون که صد آید نود هم پیش ماست » یعنی وقتی که مکتب شیعه در جامعه رو بیاید آن گاه ارزشهای آن که ایثار یکی از آنهاست رو خواهد آمد.
[1] - www.leader.ir ، آرشیو بیانات مقام معظم رهبری ، نقل به مضمون ،
[2] - « شجَرَةٍ مُبارَکَةٍ زَیْتُونَةٍ لا شَرْقِیَّةٍ وَ لا غَرْبِیَّةٍ » ، قرآن کریم ، سوره نور ، آیه 35
[3] - قرآن کریم ، سوره ابراهیم ، آیه 24
[4] - " focoyama " ، "فرانسیس فوکویاما" تئوری پردازِ ژاپنی الاصلِ آمریکائی ، سایت خبرگزاری آینده روشن ، 29/05/1385
[5] - همان .