فلسفه ایثار
از آنجا که ایثار یک مقوله اخلاقی است لذا در پاسخ به چرایی فلسفه ایثار باید به فلسفه اخلاق پرداخت و اما از آنجا که پرداختن به فلسفه اخلاق خود رساله ای مستقل را می طلبد لذا برای بررسی بیشتر شما را به کُتب فلسفه اخلاق و از جمله به کتاب فلسفه اخلاق شهید مطهری ارجاع می دهیم و پس از ذکر مختصر نگاه غرب به ایثار ، نظر ایشان را که می فرمایند: « اخلاق فقط در مکتب خداپرستی قابل توجیه است »[1] را به عنوان فرض در نظر می گیریم. و به بررسی فلسفه ایثار از نظر اسلام می پردازیم.
ایثار در نگاه غرب
مشارکت در ایثار و شهادت، عمل و رفتاری انسانی است و ظرف معانی انسان با آنها انس دارد و در حوزه فرهنگ و زندگی فردی و اجتماعی او حضور دارند.
بسترهای معنایی ایثار و شهادت را در دو فرهنگ غرب و اسلام، که اینک به صورت قطبهای تمدنی در رقابت و تماس با یکدیگر به سر میبرند، میتوان شناسایی کرد. در درون هر فرهنگ لایههای مختلفی وجود دارد و اعمال و رفتار انسان که در پایینترین بخش فرهنگ و در افق تمدن، بروز و ظهور پیدا میکند، ریشه در همه آن لایهها دارد. عمیقترین لایههای فرهنگی، معانی کلی و آرمانی هستند که نگرش انسان به عالم و آدم را تبیین میکنند و در مراتب بعد همان معانی در قالبهای هنری و ادبی شکل پیدا میکنند و پایینترین لایه، تنزل و تجسم معانی در قالب افعال و رفتار اسوههای فرهنگی است.
مشارکت، ایثار و شهادت در درون هر فرهنگ از همه لایههای فوق بهره میبرد. در دنیای مدرن، مبانی معرفتی خاصی در حوزه هستیشناسی، انسانشناسی و معرفتشناسی، حضور دارد. در این جهان انسان در یک هستی طبیعی و دنیوی مورد نظر قرار میگیرد و به محاسبه گذارده میشود و عقلانیت در همین چارچوب یعنی در محدوده آرمانهای دنیوی به گونهای هدفمند کار میکنند.
نظریه هابز
تعریفی را که هابز از انسان میدهد، در فضای اندیشه سیاسی غرب به صور مختلف تداوم پیدا میکند؛ انسانها گرگهایی هستند که مراقب یکدیگرند و در قالب یک محاسبه و نظم بیرونی به تعامل میپردازند. بر اساس معانی و مبانی فوق، مشارکت عقلانی برای تداوم زندگی فردی و اجتماعی افراد، یک ضرورت عقلی است و عقلانیت مدرن، توان تبیین و توجیه رفتارهایی را ندارند که به راستی هویتی ایثارگرانه داشته باشند و به ترجیح منافع دیگری برخود منجر شوندـ ویُؤثِرون عَلی أَنفسِهِم و لَو کان بِهِم خَصاصَه ـ(حشر/9) در فرهنگ غرب، رفتارهای ایثارگرایانه خصلت عقلانی ندارند. بلکه رفتارهای غیرعقلانیای هستند که بر اساس نوعی فریب و تقلب یا نوعی از روابط صرفاً عاطفی و احساسی شکل میگیرد.
نظریه دورکیم
دورکیم ایثارهای اجتماعی یا حتی حرکتهای آگاهانه افراد در صحنههای پیکار و نزاع را که به مرگ و یا شهادت منجر میشود، اعمالی میداند که در اثر پیروزی وجدان اجتماعی بر وجدان فردی پدید میآید. او وجدان اجتماعی را که با واقعیت عینی جامعه دارای نسبت میدهد، امری میداند که با قدرت قاهر خود بر افراد حکم میراند و آنها را با عوامل کنترلکننده درونی و بیرونی به سوی رفتاری که بر خلاف خواست و منافع فردی و شخصیشان باشد، سوق میدهد. دورکیم برای خودکشی اقسامی را ذکر میکند و رفتار شهادتطلبانه افراد را خودکشی دگردوستانه مینامد. از نظر او این نوع از خودکشی نیز چیزی جز حاصل قهر و غلبه وجدان اجتماعی بر وجدان فردی نیست.
ایثار و از خود گذشتن چیزی نیست که در فرهنگ غرب حضور نداشته باشد، اما نکته مهم این است که این نوع از رفتار در درون فرهنگ غرب توجیه عقلانی نمیتواند داشته باشد. به همین دلیل وجود آن یا به غلبه امری دیگر بر ذهن و ادراک آدمی نسبت داده میشود و یا به ابعاد عاطفی و احساسی وجود انسان بازگردانده میشود. امری که بر انسان غلبه میکند، امری است که احساس و عواطف او را نیز تسخیر میکند. وجدان اجتماعی از دیدگاه دورکیم همین نقش را ایفا میکند. تبلیغات و صفت فرهنگ نیز از دیدگاه نظریه پردازان حلقه فرانکفورت در همین جهت سیر میکند.
رمانیستهای آلمانی، با توجه به تنگناهای عقلانیت مدرن در تفسیر رفتارهای ایثارگرایانه و شهادتطلبانه به تبیین ابعاد عاطفی و احساسی انسان پرداخته، با اهمیت دادن به این بخش از وجود انسان، زمینههای ظهور برخی از ایدئولوژیهای ناسیونالیستی و وطنپرستانه را پدید آوردند.
نظریه ماکس وبر
ماکس وبر با توجه به الگوهای رفتاری مختلف، رفتارهای ایثارگرایانه و شهادتطلبانه را از نوع رفتارهای عاطفی میدانست. او معتقد بود در حاشیه این نوع از رفتار که هویتی عقلانی ندارد، نحوهای خاص از اقتدار اجتماعی پدید میآید. وِبر، این نوع از اقتدار را «اقتدار کاریزماتیک» یا فرهمندانه مینامید. در اقتدار کاریزماتیک از عقلانیت اثری نیست. در این نوع اقتدار مردم تحت جاذبه یک عشق و ارتباط عاطفی با رهبری که احساس و عواطف افراد را تمرکز میبخشد، عمل میکنند.
دنیای غرب، رفتارهای عاقلانه عافیتطلبانه و همچنین کنشهای عاطفی و ایثارگرایانه را در بستر فرهنگی و تمدنی خود تجربه کرده است. پیامد غلبه عقلانیت مدرن، پدید آمدن نوعی زندگی دنیوی محاسبهگرایانه است که چون ماشینی غولآسا بر احساسات و عواطف و بر حیات و زندگیشان مسلط میشود. ماکس وبر از غلبه این واقعیت بر حیات انسانی با عنوان قفس نفس آهنین یاد میکند.
حاصل غلبه کُنشها و رفتارهای عاطفی نیز بر جامعه مدرن، پدید آمدن نزاعها و کشمکشهای به اصطلاح ایدئولوژیکی بوده است که هیچ نوع داوری عقلانیای را تاب نمیآورد. دو جنگ اول و دوم جهانی با قریب به صد میلیون کشته، تجربه تلخ این نوع از رفتار است.
نظریهپردازان غربی که برای گریز از حاکمیت عقلانیت دنیوی و سلطه بورژوازی از نیمه قرن نوزدهم به سوی رفتارهای عاطفی و احساسی تمایل پیدا کرده بودند، بعد از مشاهده جنگها و خونریزیهای ناشی از آن، دیگر بار به دامن عقلانیت عافیتطلبانه بازگشته و امنیت ظاهری و پلیس آهنین را بر ناامنی و کشمکشهای کور اجتماعی ترجیح دادند. آنها برای پیشگیری از غلیان مجدد احساسات و عواطف، نوعی نظام اجتماعی را پیشنهاد کردند که مانع از حضور مستقیم عواطف و احساسات مردم در حیات اجتماعی و سیاسی شده و زمینهای برای رویارویی مردم را با مرکز اقتدار اجتماعی باقی نمیگذارد. این نوع از جامعه که بر مدار عقلانیت مدرن سازمان مییابد، جامعهای است که در آن جایی برای رفتارهایی که در فرهنگ غرب عاطفی و احساسی نامیده میشود، وجود ندارد. یعنی جایی برای ایثار و شهادت نیست و تنها مشارکت اجتماعی مردم را در مدل رفتار گروههای میانی، یعنی احزاب مجاز میداند و این مدل اجتماعی که در نیمه دوم قرن بیستم در رقابت با بلوک شرق از لحاظ نظری بیشتر مورد حمایت اقتدار سیاسی دنیای غرب بود، همان چیزی است که از آن با عنوان جامعه مدنی ـ Civil Society ـ یاد میشود.
فلسفه وجودی فرهنگ ایثار از نظر اسلام
کسی که وجه الهی را مقصد و آرمان قرار میدهد، هیچ مجالی برای ظهور و بروز خود، اعم از خود دنیوی یا خود برزخی و عقلی، باقی نمیگذارد. رفتار و کُنشی که در این مقام از انسان سر میزند، در اوج ایثار است، واین نوع از رفتار که عبور از مرتبه عقل را نیز طلب میکند، در نظام دنیایی اسلام، عاقلانهترین رفتار میباشد[2]، بنابراین در فرهنگ و تمدن اسلامی و بر خلاف فرهنگ و تمدن غرب، ایثار و شهادت رفتاری غیر عقلی نیست. در این فرهنگ مشارکتهای اجتماعی نیز در صورتی هویت عقلی پیدا میکند، که بر مدار منافع دنیوی و یا بر محور خود طبیعی و منافع مربوط به آن شکل نگیرد، بلکه آرمانهای معنوی قرار گرفته، و مصداقی از ایثار و گذشت باشد.
فرهنگ اسلامی از سرچشمه، آب زندگانی نوشیده است و خود مجرای آب حیات است. مرگ مغلوب این فرهنگ است. به همین دلیل ایثار در این فرهنگ دیوانگی و جنون نیست، شهادت خودکشی نمیباشد. ایثار گذشتن از خود است و شهادت غلبه بر مرگ و نیستی در لحظه نظر به هستی است و مشارکت اجتماعی، رفتار و عملی است که در پوشش ایثار انجام میشود.
آیین مقدس اسلام؛ آیین توحید، عقل، فطرت، رشد، کمال، صلح، صفا، مهر، محبت و آیین تعلیم و تربیت است . اسلام عشق و علاقه دارد که قلوب انسان ها را از ارتباط با شرک و کفر، بت و بت پرستی و بندگیِ نسبت به بندگان، پاک کند. اسلام دعوتش را با دلیل و برهان و موعظه و حسنه و جلال حسن شروع می کند و از این راه سعی می کند، انسانِ منحرف از فطرت توحیدی را به صراط مستقیم برگرداند. اسلام، موضع گیری علیه فطرت توحیدی را که به ضرر خود موضع گیران و مزاحم مؤمنان پاکدل است، نمی پسندد و چنانچه ببیند دشمن عالِم یا معاند جاهل، در زمینه رشد انسان و انسانیت مانع ایجاد می کند، خود را به خاطر اقامه حق، مجبور به جهاد می بیند و برای او جهاد ابتدایی یا دفاتر فرقی نمی کند. آنچه برای او اهمیت دارد، پاکسازی حیات انسان از آلودگی شرک، کفر، فسق و فجور بت و بت پرستی است[3]. اکنون که روشن شد برای چه هدف والایی در اسلام، سخن از جهاد و مبارزه به میان آمده است، ضروری است به بررسی ارزش های ایثار در آیین جهاد و مبارزه پرداخته شود. ایثار و از خودگذشتگی امری است دینی، اخلاقی و انسانی و بسیار نیکو و پسندیده که در هر آیین و مذهبی ستوده شده و درباره آن سفارشات زیادی شده است. ایثار در فرهنگ اجتماعی، سیاسی و اقتصادی اسلام به عنوان اوج وارستگی مؤمن و نشانه بارز پیوستگی به خدا و مکتب تلقی شده و در قرآن، از آن برای آزمودن صلاحیت رهبری امامت نام برده شده است[4].
بنابر آنچه گذشت، ایثار را می توان با استناد به آیات و احادیث[5] نوعی آزمایش الهی برای مؤمنان و رهروان راه حق برشمرد که از طریق آن به ندای پروردگار خود لبیک می گویند و در برابر فرامین و دستورات الهی سر تعظیم و تسلیم فرود می آورند.
روایتی در فضیلت ایثار در اسلام:
در روایتی آمده است که حضرت موسی(ع) عرض کرد: پروردگارا بعضی از درجات حضرت محمد(ص) و امتش را به من بنما. خداوند فرمود: ای موسی توان دیدن آن را نداری. اما یکی از مقامات بزرگ او را که به سبب آن او را برتو و تمام آفریدگانم برتری داده ام به تو می نمایانم. راوی گفت: خداوند باطن آسمان ها را بر او گشود. پس به مقامی از مقامات آن حضرت نگریست که نزدیک بود از انوار آن و نزدیکی اش به خدا جان بدهد. پس عرض کرد: پروردگارا به چه چیز او را به این بزرگواری رساندی؟ فرمود: به اخلاقی که آن را درمیان آفریدگانم به آن حضرت اختصاص دادم و آن اخلاق ایثار است، ای موسی هیچ یک از آفریدگانم نزد من نیاید که زمانی از عمرش ایثار کرده باشد، مگر این که شرم دارم اعمال او را محاسبه کنم و در هر جای بهشتم که بخواهد او را جای دهم.
عید قربان نماد ایثار در اسلام
در مکتب عرفانی اسلام، عید قربان مظهر «ایثار» است. ایثاری که دامنه گسترده اش از قربانی کردن نفسانیت خویش در پیشگاه حق، تا جنبه های توحیدی و سیاسی را در بر می گیرد. امام خمینی(ره) در این باره می فرماید: «پدر توحید و بت شکن جهان به ما و همه انسان ها آموخت که قربانی در راه خدا پیش از آن که جنبه توحیدی و عبادی داشته باشد، جنبه های سیاسی و ارزش های اجتماعی دارد. به ما و همه آموخت که عزیزترین ثمره حیات خود را در راه خدا بدهید و عیدی بگیرید. خود و عزیزان خود را فدا کنید و دین خدا را و عدل الهی را برپا نمایید. به همه ما ذریه آدم فهماند که مکه و منی قربانگاه عاشقان است و این جا محل نشر توحید و نفی شرک، که دلبستگی به جان و عزیزان نیز شرک، است. به فرزندان آدم درس آموزنده جهاد در راه حق را داد که از این مکان عظیم نیز فداکاری و از خود گذشتن را به جهانیان ابلاغ کنید. به جهانیان بگوئید در راه حق و اقامه عدل الهی و کوتاه کردن دست مشرکان زمان باید سر از پا نشناخت و از هر چیزی حتی مثل اسماعیل ذبیح الله گذشت که حق جاودانه شود.»
[1] - مطهری ، مرتضی ، «فلسفه اخلاق» ، ص 133 ، انتشارات صدرا ،چاپ یازدهم : تابستان 1372
[2] - بَعْض أَصْحَابِنَا رَفَعَهُ إِلَى أَبِی عَبْدِ اللَّهِ ع قَالَ قُلْتُ لَهُ مَا الْعَقْلُ قَالَ: العقل مَا عُبِدَ بِهِ الرَّحْمَنُ وَ اکْتُسِبَ بِهِ الْجِنَانُ قُلْتُ فَالَّذِی کَانَ فِی مُعَاوِیَةَ فَقَالَ تِلْکَ النَّکْرَاءُ تِلْکَ الشَّیْطَنَةُ وَ هِیَ شَبِیهَةٌ بِالْعَقْلِ وَ لَیْسَتْ بِالْعَقْلِ .
از امام صادق(ع) پرسیدند: عقل چیست؟ فرمودند: آن چیزی است که بوسیله آن، خداوند رحمان عبادت شود و بهشت بدست بیاید. پرسیده شد: پس آنچه در معاویه بود، چه بود؟ فرمودند: آن زیرکی و نیرنگ و شیطنت بود و شبیه عقل بود نه عقل. کافی ج1ص11/معانی الاخبارص240 / بحارالأنوار ج1ص116و ج33ص170
[3] - صحیفه نور جلد ۱۵ ص ۱۶۰
[4] - حضرت ابراهیم (ع) پیش از رسیدن به امامت، با ایثار آزمایش شد و امام علی (ع) و حضرت فاطمه (س) به خاطر ایثار مورد ستایش قرآن قرار گرفتند. علی (ع) در ایثار جان، آن چنان پیش رفت که حتی بر جبرئیل و میکائیل پیشی گرفت و ملایک و عالم آسمان ها را به حیرت واداشت و عامل مباهات پروردگار عالم شد. همچنین واقعه عاشورای حسینی، نقطه اوج و قله ای از ایثار در طول تاریخ تشیع به شمار می رود که سرشار از نکات عبرت آموز برای تمام شیعیان و مسلمین جهان اسلام به شمار می آید . ( برای آگاهی بیشتر در این مورد به قسمت تاریخچه تحقیق مراجعه کنید.)
[5] - على(ع)فرمود: «الایثار غایة الاحسان» (ایثار نهایت نیکوئى است و برترین همه نیکیهاست).
باز فرمود: «الایثار شیمة الابرار» (ایثار خصلت نیکوکاران است).
باز فرمود: «من شیم الابرار حمل النفوس على الاثار» (از خصلتهاى نیکوکاران است واداشتن نفسهاى خود بر ایثار، یعنى برگزیدن دیگران بر خود و دادن چیزى به ایشان با وجود حاجتخود به آن). غرر و درر آمدى، ج۱، ص ۲۱۵ - شماره ۸۶۱. غرر و درر آمدى، ج۱، ص ۱۵۹ - شماره ۶۰۶.