تاریخچه ایثار و شهادت:
اولین ایثارگر تاریخ
اگر بخواهیمدر تاریخ جستجو کنیم، دشوار است که بتوانیم اولین ایثارگر تاریخ و نوع ایثارگری او را پیدا کنید، اما شاید بتوانیم از ایثار آدم (ع) برای تربیت فرزندانش ، کار دشوار ساخت کعبه و ….. یاد کنیم و از بین خانمها نیز شاید اولین زن ایثارگر حوا(س) باشند که در آن سختی قبل از تاریخ ودر حالی که هیچ ابزاری نبود فرزندان را با جانفشانی تربیت کردند تا مبادا نسل بشریت دچار ظلمت شود. واین کار بسیار حساس است و با رنجها و زحمات بسیار همراه است.
ایثار انبیاء و رسولان الهی
جلوتر که میآییم به زمان نوح (ع) میرسیم، ایشان در زمانی متولد شدند که سالها از زمان آدم (ع) میگذشت وانسان از دین و انسانیت فاصلة بسیار گرفته بودند. شرکو بتپرستی و ظلموجهل تمام زمین را در بر گرفتهبود خب، حالا خداوند ایشان را برای هدایت این قوم کافر میفرستند، هر چه بیشتر تلاش میکرد،کمتر نتیجهمیگرفت.آنقدر دراین راه عزم داشت که حتی فرصت ساخت یک خانه هم را پیدا نکرد، سالها به سایبانی اکتفا کرد و از عمر و وقت و تمام سرمایهاش دراین راهخرج کرد و از هیچکوششی دریغ نورزید، فقط 950سال بر آنها رسالت کرد، آنگاه که حجت را تمام کرد با ماهها زحمت، برای نجات حیات بشری کشتی ساخت و با این جانفشانی او بشریت از گرداب هلاکت نجات یافت. ایثار او دراین راهبه اندازه ای بود که قوم بیدینش میآمدند و او را میزدند، گردن ایشان را آنقدر میفشردند و ایشان بیهوش روی زمین میافتاد. و بعداً که به هوش میآمد به او میگفتند:«وای به حالت اگر دوباره از این حرفها بزنی»[1] ! دوباره فردا صبح نوح(ع) بلند و میشد و مشغول انجام وظیفه میشد ؛ «روز ازنو ، روزی از نو» و دوباره تلاش خود را از سر می گرفت. خوب است به یک نکته جالب اشاره کنیم و آن اینکه نوح(ع) به این لحاظ نوح نامیده شد که مدام برای هدایت قومش گریه می کرد( نوحه می کرد). آری او تا این حد در راه خواست خدا ایثار کرد که حتی از زن و فرزندش هم در راه گذشت .
اگر نوح (ع) این طور ایثار کرد. پس هود و صالح(ع) که پیامبرانی بر شریعت ایشان بودند ـ نیز برای هدایت قومشان و برای حفظ انسایت و معنویت خون دلها خوردند و جانها فدا کردند.
به صفحة بعد تاریخ میرویم، به شخصیت بسیار عظیمی به نام ابراهیم(ع) بر میخوریم کسی که برای حفظ جانش سالها در غار زندگی کرد، و آنگاه که میان مردم رفت چیزی می بیند که ای کاش نمی دید و حال، اوست که باید این ناجوریها را دور کند و هر آنچهبت است را بشکند. او علی رغم این که میدانست با شکستن بتها به چه مجازاتی از سوی قومش دچار میشود، باز هم تبر را برداشت و بتها را شکست، و با این کارش به آتشی انداختهشد که کسی حتی جزأت نزدیک شدن به آن آتش را هم نداشت[2] شاید او میخواست بگویدای انسانها! برای مبارزهبا شرک وجهل و بیدار کردن انسانها، باید همچون یک مرغ آتش وارد آتش بلاها شوید و دیگران را نجات دهید، ولو اینکه خودتان را در آتش سوزانبیفکنید. با اینکه آتش به او گلستان شد، باز هم نتوانستدرآن منطقهبماند، دست همسرش را گرفت. و راهی سرزمینی دیگر شد، درآنجا نیز با ستارهپرستان و ماهپرستان وخورشید پرستان مشرکی مواجه شد، که برای خورشید و ماه و ستاره قربانی میکردند ودر مقابل آنها سجده مینمودند. با آنها محاجّه(بحث) کرد و حقیقت را به آنها نمایاند. دیگر این که حاضر شد؛ فرزندش اسماعیل (ع) را در خدا قربانی کند، شایدهیچکس را نتوان در تاریخ پیدا کرد که تا این حد ایثار کردهباشد، او کسی بود که در بیابان راه می افتاد و به دنبال میهمان میگشت و تا میهمانی بر سر سفرهاش حاضر نمیشد، به غذا دست نمیزد، اوآنقدربرای بندگانخدا مایه گذاشت وآنها را دوست داشت که حتی به نابودی قوم لوط(ع) هم راضی نبود،او از بهترین اسوگان ایثار در راه خداست.
لوط (ع) نیزکه هم عصر ابراهیم(ع) و از شاگردان برجسته کلاس شریعت اوست، همچون معلّم بزرگوارش ابراهیم(ع) در راه هدایت قومش رنجهایی چون دوری از استاد، احساس غربت و زتدگی در میان قوم کافر و .... رنجهایی است که ایشان برای هدایت آن قوم بدکار به جان خریدند.
یکی از برجستهترین پیامبرانی که برشریعت ابرهیم(ع) بود، یوسف(ع) است، کسی که تمام وجودش را وقف راه، خدا کرد، و با درایت زیرکانهاش مردم را از قحطی وسختیهای آن نجات داد. درعین اینکه آنها را موحد ساخت و کسی که از تمام برادرانش با تمام مصیبتی که کشیده بود گذشتکرد. نوبت موسی(ع) میرسد، او نیز مانند ابراهیم(ع) در خفا متولد میشود، اما در قصر فرعون بزرگ میشود، و با آن حادثهای که برایش پیش میآید از کاخ فرار میکند و به جای امنی میرود . درآنجا به رسالت مبعوث میشود و برای هدایت این مدعی خدایی به قصر میآید و علی رغم آگاهی از عاقبت کارش فرعون را به توحید دعوت میکند؛ و پس از تحمل مصائب و دردهای فراوان قوم را از چنگ فرعونیان نجات میدهد و فرعونیان را غرق میکند و باز قوم کافر میشوند، باز هم نا امید نمیشود و با آنهمه اذیتهای قومش کنارمیآید و سعی میکند تحمل کند.
و در میان بنی اسرائیل که نگاه میکنیم، پیامبران بسیاری را میبینیم که با تمام وجود برای رشد وتعالی انسانیت تلاش میکردند و با تمام آزار و اذیتی که از سوی بدخواهان میشدند خللی در راهشان وارد نمیشد و ترسی به خود راه نمیدادند. تا آنجا که هر روز70 نبی در این راه کشتهمیشدند و بدن مطهرشان را لای دیوار میگذاشتند.که نمونة بارز این موضوع را در ماجرای زکریا و یحیی(ع) میبینیم که زکریا(ع) را از وسط دو نیمکردند و یحیی(ع) را آنطور سر بریدند.
مریم(س) نیز در عین گرسنگی از غذایش میگذشت وآنرا به مردم میداد. و فرزند او عیسی مسیح(ع) نیز همینگونه بود. او از همان روز اول کارش را شروع کرد وآنقدر در مبارزه با ظلم و شرک زحمت کشید که بدخواهان بر حسب خیالشان ـ او را به صلیب کشیدند[3]. اوآنقدر بزرگوار است که آماج تهمت ها را نادیدهمیگرفت،کسانی که او را ـ نعوذبالله ـ زنازاده میخواندند، و کسانی که او را پسر خدا مینامیدند، هر دوی این موضوعات را تحمل میکرد تا راه خدا باقی باشد. آری اگر ایثار و گذشت و فداکاری و بزرگواری پیامبران الهی نبود امروز در هیچ کجای جامعة بشری حتی اثری از انسانیت هم نبود، چه برسد به ایمان و دیانت. اگر سخن ازحقوق بشر است،این از ثمرات زحمات آنهاست، اگر ازعدالت سخن می گویند، اگر شما واژههایی مثل کرامت انسانی، حقوق زنان، علم، حقیقت و… را در جوامع امروزی مییابید، تمام این ها هدایایی هستند که انبیا و رسل (ع) برای بشریت به ارمغان آوردند و برای نهادینه کردن این ارزش مصیبتها به جان خریدند و رنجها تحمل کردند، تهمتها شنیدند و جانها فدا کردند، تا ما امروز الهی باشیم.
ایثار سید رسولان (ص) و عترت ایشان و خوبان از صحابه
اگر رسولان(ع) اینطور بودند، سید رسولان (ص) بالاتر از این نیز رفتار کردند، و یکی از تفاوتهای ماجرای ایشان ایناست که این بار ایشان ایثار را از حالت فردی که در گذشتهبود، به صفحة اجتماع کشاندند واین را به صورت یک فرهنگ درآوردند موارد ایثار و گذشت ایشان و یاران ایشان بسیار زیاد است که ذکر آنها دراین مجال ممکن استنیست. اما برای نمونه به چند مورد مختصراً اشارهمیکنیم. از همان روزی که ایشان تبلیغ را شروع کردند، نگران هیچ مصیبتی نبودند وتنها برایشان هدایت مردم مهم بود، ایشان مهربانتر از پدری برای جهانیان بودند که حاضر بودند ازهمه چیزشان برای نجات دیگران گذشت کنند. از روز اول تبلیغ مورد آزار همه ـ به خصوص اقوام ـ قرار گرفتند اما باز هم به راهشان ادامهدادند نه تنها از موقعیت پیشنهادی قریش اجتناب کردند، بلکه تمام ثروت همسرشان خدیجه (س) را نیز دراین راه خرج کردند. که همسر ایشان اولین زن ایثارگر درتاریخ اسلام است که از تمام ثروتش برای تبلیغ دین خدا گذشت. روز به روز شدت آزار واذیت مشرکان بیشتر میشد، و سید ما نیز به استقبال مصائب میرفتند. و شاهد فدا شدن یارانشان بودند، و یاران ایشان نیز شکنجهها را برای خدا به جای میخریدند. سمیه (س) و یاسر از اولین نمونههای ایثار یاران است. ماجرای سه سالة شعب ابیطالب(ع) نمونة دیگر ایثار سیدما و یاران ایشان است که سه سال بدون هیچ امکاناتی و با حداقل آذوقه وآب زندگی میکردند.آری گذشتن ازمواهب مکه و رها کردن خانهکاشانهایثاری بس بزرگ است. اگر در شعب ابیطالب غذایی بود پیامبر(ص) اول آن را به یاران میدادند واگر چیزی باقی میماند خود میخوردند." پیامبر خدا بود و دیگران را برخود ترجیحمیداد!" بعد از این ماجرا باز هم سختیها ادامهیافت، که بدنبال آن فداکاری رسول خدا سختیها را بر مؤمنان آسان کرده بود. آری از ثمرات زیبای ایثار راحت شدن سختیها بر جامعه است و اگر آن ایثارها و گذشتها نبود، امروز از اسلام سخنی هم نبود.ولذا از پایههای پیشرفت اروپا هم خبری نبود . بعد ازآن هم با هجرت از دیار و قبیله ظاهراً برای همیشه ـ از تمام گذشتهشان چشم پوشیدند و راهی مدینه شدند. عدهای هم راهی حبشه ـ ودر مقابل، خدا هم چنان الفتی در قلوب مردم مدینه ایجاد کرد که همگی با هم دوست شدند و از مهاجرین به بهترین شکل استقبال کردند و آنها هم ایثار کردند گفتند: « هم مهاجرین با ما زندگی کنند و هم غنایم جنگی از آنها باشد.»
با اینکه خودشان به آن غنایم محتاجتر بودند اما بر بخل نفسشان سرپوش گذاشتند و از همه چیز چشمپوشیدند[4]. واگر در میان خانوادهها نگاهمیکردی، کمتر خانوادهای پیدا میشد که لااقل یک شهید نداشته باشد، عدهای هم بودند که تمام مردان خانوادهشان را در راه اسلام ازدست دادهبودند و باز هم حاضر فداکاری بودند. و شخصی مثل علی (ع) در جنگی مثل احد 80 جراحت بر بدن مبارکش وارد میشود ولی نمیگذارد کوچکترین خراشی بر بدن مبارکرسول خدا (ص) وارد شود. ودر همین جا است که آسمانی بر ایثار ایشان میبالد و فریاد میزند :«هیچ جوانمردی جز علی (ع) نیست» آری ایثار از جوانمردی است. و تنها این جوانمرد است که ایثار را درک میکند وتنها در ادبیات جوانمردان است که واژة ایثار تعریف شده است والا یک کافر، یک بیدین و یک فرد اسیر دنیا و تعلقات و خودخواهی هیچگاه نمیتواند ایثار و ایثارگران را درک کند.
از یاران بر جستهرسول خدا(ص) ابوذر (ع) است که آب نخورد وحال آن مشکش پر آب بود، زیرا میخواست آن آب شیرین را برای رسول خدا (ص) ببرد وآن شد که وقتی به لشکر گاه رسول الله(ص) رسید از فرط تشنگی بر زمین افتاد و بیهوش شد. او رسول خدا (ص) را برخود ترجیح داد و حال آن که خودش بسیار تشنه بود.
پس از رسول گرامی اسلام(ص) فرهنگ متعالی «ایثار» در چهره های درخشان پیروان اسلام متبلور شد. یاسر و سمیه که پیامبر(ص) در مورد آنان فرمود: «ای آل یاسر! بردبار باشید، وعدگاه شما بهشت است». حمزه که شهادتش در جنگ احد، پیامبر(ص) را سخت متأثر کرد. جعفر طیار، برادر رشید حضرت علی(ع) که همه چیزش را وقف اسلام کرده بود، در جنگ «موته» شرکت کرد و با قطع هر دو دستش، به جمع نورانی جانبازان اسلام پیوست. عمار، در دوران خلافت امیرالمؤمنین علی(ع) بود که در رکاب آن حضرت با متجاوزان و پیمان شکنان جنگید و عاقبت هم در همان جبهه شربت شهادت نوشید. ابوذر یار باوفای پیامبر(ص)، چهارمین یا پنجمین نفری است که اسلام آورد و در راه حفظ، ترویج و تبلیغ آن، از جان دست شست و عاقبت جان عزیزش را در این راه، ایثار کرد. سلمان فارسی که امام جعفرصادق(ع) از رشادت ها و ایثارهای این یار صدیق و وفادار پیامبر(ص) بسیار یاد می کرد.
و اما از عالیترین مصادیق ایثار که در زمان حیات جسمانی سیدمان رسول خدا (ص) اتفاق افتاد، ماجرای مشهوری است که خداوند متعال نیز آن را در قرآن کریم بزرگ میشمارد و عاملان این ماجرا را بسیار تکریم میکند. ماجرایی است که هر شیعهای آن را میداند و برآن مباهات میکند وآن ماجرای نقل شده در سورة انسان است که خانوادة امیرالمؤمنین (ع) سه روز بدون سحری روزه میگیرند و هر سهروز هم افطارشان را به دیگری میدهند. و در حالی خودشان بسیار گرسنهتر از سائلان بودند اما بدون هیچ معطلی و ناراحتی ای غذایشان را به مسکین و یتیم واسیر دادند:«و یطعمون الطعام علی جنه مسکیناً ویتیماً و اسیراً»[5].
ونیز شنیدهاید که امیرالمؤمنین(ع) انگشترشان را در رکوع به دیگری دادند. و یا ماجرای شب ازدواج امیرالمؤمنین (ع) و حضرت زهرا (س) را باید شنیدهباشید کهحضرت زهرا(ص) لباس عروسیشان ر به فقیر دادند و خدا نیز بلافاصله به لحاظ عظمت کار ایشان فرمود:« لن تنالوا البرحتی تنفقوا ممّا تحبون»[6].چه کسی حاضر است که لباس عروسیاشرا به فقیر بدهد و با لباس کهنهاش به خانهشوهر برود؟
آیا کسی به جز مادر مهربان امت حضرت فاطمة زهرا (س) توانایی انجام این کار را دارد؟
امیرالمؤمنین (ع) آنقدر ایثار کردهاند که هیچ کس را بعد از رسول خدا (ص) نمیتوان پیدا کرد که به اندازة ایشان ایثار کرده باشد.
اگر ایشان درشب هجرت رسول خدا از مکه به مدینه در بستر ایشان نمیخوابید چگونه نجات جان رسول خدا (ص) از شر مکیان مشرک ممکن بود.و چگونه دین خدا پیروز میشد ایشان در حالی دربستر رسول خدا (ص) خوابیدند که احتمال شهادتشان بسیار بسیار زیاد بود و به همین جهت است که خدا در شأن ایشان به خاطر این علمشان دراین شب میفرماید: «ومن الناس من یشری نفسهابتغاء مرضات الله والله رئوف بالعباد»[7]. وایشان بود که تمام پولش را در حال احتیاج داشتن در شب و روز برای خدا انفاق کرد و خداوند نیز فرمود: «الذین ینفقون أموالهم فی الیل و النهار سرا و علانیه…»[8].
تمام مواردی را که از زندگی امیرالمؤمنین (ع) گفتم بسیاربزرگند، اما آن ایثار ایشان که بعد از رحلت رسول خدا(ص) بود، بسیار حائز اهمیت است تا جایی که میتوان گفت تمام ایثارگریهای عالم وآدم در مقابل آن کم فروغ جلوه میکنند» وآن سکوت25سالة ایشاناست. که با وجود داشتن هزاران شاهد ازغدیر خم و با آن همه قدرتجنگاوری در گوشه خانهنشست و و حتی از حقمسلم خود که همان خلافت رسول خدا(ص) است، چشم پوشید و اگر نبوداین سکوت ایشان درآن زمان نام رسول خدا که چه عرض کنم، نام خدا هم دیگر برده نمیشد[9]. کیست که توانایی گرفتن حقش را داشته باشد و برای حفظ دین خدا از حقخود چشم بپوشید؟ آیا او کسی جزامیرالمؤمنین (ع) است؟ این موردی است که کمتر مورد توجه قرارگرفته، و حال آنکه این کار امیرالمؤمنین (ع) بسیار رفیعتر و برتر از دیگر ایثارگریهای این بزرگوار است. درفضایی که همچونابوسفیانی قسم خورده بود که: «من محمد (ص) را به همراه دینش دفن خواهم کرد.» اگر ایشان درصد گرفتن حقشان بر میآمدند جامعة مسلمین از درون تهی شد و از هم میپاشید.ودیگر اینکه خدای نکرده ایشان را به قدرت طلبی محکوم میکردند و نیز هیچ گاه میسر نبود که مسلمین در حالی که جنگ داخلی دارند روم و ایران را فتح کنند واسلام را در جوامع مختلف گسترش دهند.
پس ایشان به لحاظ یک مصلحت بزرگتر که حفظ اصل اسلام بود، از حق خودگذشتند. و از خلافت ظاهری جامعه[10]. چشمپوشیدند. پس آن ایثار بزرگی که میخواستیم بگوییم، همین سکوت 25سالة مولا است که کمتر مورد توجه قرار گرفته است.والبته خطبة حضرت زهرا (س) دفاع از امیرالمؤمنین (ع) برای اثبات حقایشان است.
اما نه دفاعی که با شمشیر و سلاح همراه باشد، و ایشان اولین فدایی امام زمانش بود که برای دفاع از امام زمانش شهید است و رفت و رفت تا او باشد و خطاب به امیرالمؤمنین (ع) فرمود:«من نباشم تا تو باشی!» و همه چیز را گذاشت و پر کشید و رفت. و جان خود را برای او ایثار کرد.و با رفتنش داغی بس بزرگ بردل شیعیان نهاد که هیچ گاه خاموش نمیشود.
امیر المؤمنین(ع) حتی درزمان خلافت پنج ساله نیز بسیار گذشت کردند، تا آنجا که برکشتگان دشمن در جنگ جمل نمازخواندند و به خانوادههای خوارج بیت المال را هم میدادند. و روزها در جایی در کوفه مینشستند تا مردم به راحتی به ایشان دسترسی داشته باشند. ومشکل مردم را رفع کنند. شبها از خوابش میگذشت و برای یتیمان غذا میبرد. و در حالی که حاکم جامعة اسلامی بود، با بچههای یتیم بازی میکرد و برای آنها نان پخت و به خرابهای میرفت و با پیرمردی نابینا هم صحبت میشد و دردش را میشنید و در تمام روز همتش اصلاح امور مسلمین بود. ودر پایان حتی قاتلش را هم بخشید و فقط برای رعایت حدود خانواده ی ایشان قاتل حضرت را بایک ضربه قصاص کردند. امام حسن (ع) نیز با مظومیت زندگی کردند. برای نمونه روزی غلام ایشان بر سر مبارکشان آب می ریخت، کاسه از دستش رها شد وبه سر مبارکشان اصابت کرد و از سر امام (ع) خون جاری شد. آن مرد گفت «والکاظمین الغیظ» امام (ع) گفتند تو را بخشیدم. گفت: «و العافین عن الناس» امام (ع) فرمودند: دیگر غلام من نیستی و آزاد هستی. گفت: «و الله یحب المحسنین»[11] امام (ع) به او هزار دینار دادند و او رفت. و پس از شهادت جنازة مقدس این بزرگوار تیر باران شد واگر وصیت امام حسن(ع) که فرموده بودند، مبادا درتشییع جنازهام درگیری صورت گیرد، نبود، عباس(ع) دست به شمشیر میبردند و جنگ در میگرفت. و مدینه که پایگاه مسلمین بود ویران میگشت. پس اینجا هم از دفن ایشان در کنار قبر مطهر رسول خدا(ص) چشم پوشیدند تا اسلام بماند.در حالی که حق فرزند رسول خدا بود که در کنارایشان دفن شود.
و اما نوبت به سید ایثار گران و سالار شهیدان، امام اباعبدالله الحسین (ص) میرسد. ان بار به لحاظ حاکمیت فرد فاسد و خبیث و پلیدی به نام یزید لازم است قیام شود واین بار دیگر سکوت حرام است زیرا فساد یزید ظاهر شده و اسلام را پوشانده است و اگر این حاکم نابود نشود و همگان نفهمند که این فرد خلیفة رسول خدا نیست. فاتحهاسلام را برای همیشه باید خواند و باید بر جنازهاش سلام داد.
امام حسین (ص) از خانواده و یاران و عزیزترین یاورانشان گذشتند و از همه چیز گذشتند تا اسلام بماند. ودر حالی که میدانستند شهید میشوند و از خیانت مردم کوفهنیز آگاه بودند نه تنها خودشان، بلکه خانوادهشان را نیز برداشتند و به سمت کربلا حرکت کردند. ونیز میدانستند که بعد از شهادتشان خانوادهرا به اسارت میبرند، اما بازهم خانوادهرا به کربلا بردند،زیرا باید کسی باشد تا پیام کربلا را واخبار آنجا را به گوش مردم برساند وچهرة شوم یزید ودست خبیث او را روکنند وبگویند که او چه جانوری است که خود را به ناحقخلیفة رسول خدا(ص) مینامد. آری امام حسین(ص) مظهر و نماد ایثار هستند،کسیکه برادرش، پسرانش و برادرزادهاش پیش چشمانش پرپرشدند وعزیزترین یارانش قطعه قطعه شدند و پرپر گشتند.
بله این منطق ایثار است که اینگونهانسان را در سرزمین کرب و بلا رشد میدهد تاجایی که مرگ را شیرینتر از عسل میبیند و دردآهن را حس نمیکند.
تجلی عشق و ایثار صحابه باوفای امام حسین(ع)، دفاع جانانه و گردش پروانه وار به دور مرادشان اباعبدالله(ع) بود. «این خصوصیت در میان همه شهدای کربلا بوده که «آثروالموت» یعنی اختیار مردن را بر زندگی ننگ آور ترجیح دادند».
امام سجاد(ع) نیز با تحمل مصائب بسیار همین راه را ادامه دادند. و کربلا را به دیگران فهماندند. ایشان در صحیفه سجادیه، از خداوند پوزش می طلبد از این که اگر بینوایی از او چیزی خواسته و بر آن ایثار نکرده باشد. امامان باقر و صادق(ع) نیز تمام زندگیشان برای محکم کردن پایة دین یعنی فقه و معارف صرف شد و با سعی و تلاش علمی این دو امام بزرگوار مکتب تشیع برای همیشه بیمه شد واسلام از خطر استحاله ـ همانند دیگر ادیان ـ نجات یافت و احادیث پیامبر (ص) و تمام مایحتاج علمی و معارفی مسلمین توسط این دو امام بزرگوار (ع) بیان شد. زندان رفتن امام کاظم (ع) و نرم خویی ایشان در کظم غیظ و به ایران آمدن امام رضا(ع) و رفتن از مدینه به مرو، زندگی امام جواد (ع) ، امام هادی (ع) و امام عسگری(ع) نمونههای والای ایثار در خود جا داده اند که ذکر آنها و بررسیشان از حوصلة بحث ما خارج است. اما به جرأت می توان گفت که : یکی از بزرگ ترین اهداف ائمه طاهرین(ع) «ایثار» بوده است و چنین بیان داشت که : «ائمه طاهرین(ع)» نور واحد هستند و هدف همه آنها یکی است، که عبارت است از تلاش، کوشش، نثار و ایثار برای احیای دین و روشن نگه داشتن چراغ مکتب»
و اما نوبت به منجی بشریت میرسد، از همان ابتدا زحمات چهار نایب برای شناختن امام زمان به جامعه مطرح میشود. و امام(ع) هرچند بظاهر درغیبت به سرمیبرند، اما ایشان همواره حضور دارند وعالم و آدم راو زمین و زمان را امامت میکنند. و ولایت مینمایند.توجّهات ایشان در تمام لحظات برسرماست و اگر حتییک لحظه ایشان به ما توجه نکنند در همان لحظه عدم میشویم و از صفحة زمین محو میگردیم.
حضرت امام مهدی(عج) در طول غیبت صغری- که مردم در تنگدستی به سر می بردند – از ایثار مال دریغ نمی ورزیدند. یاران ایشان از ایثارگرانی هستند که نوید حضور درخشان شان را ائمه پیشین داده بودند. در کتاب «کمال الدین و تمام النعمه، ازشیخ صدق (قدس سره) از این انسان های ایثارگر که قلب هایی استوارتر از پاره های آهن دارند، به نیکی یاد شده است».
ایثار علما و بزرگان شیعه در طول دوران غیبت کبری
در زمان غیبت کبری زمام جامعه بدست علمای شیعه است و لذا ایشان در عصر غیبت امام (ع) نقش انبیاء(ع) را در زمانشان بر عهده دارند. زحمتی که علمای شیعه در عصر غیبت کشیدند از تصور ما خارج است. زحمات و از خودگذشتگیهای بزرگانی چون شیخ مفید(ره) سید رضی، سید مرتضی، علامة حلی(ره) شیخ صدوق (ره)، علامة مجلسی ، سید بن طاووس[12] ، خواجهنصیر الدین طوسی، شیخ حر عاملی ، آقا سید هاشمبحرانی و در نهایت امام (ره)که از درخشندهترین این افراد است. کار این علمای بزرگوارا نه تنها ایثار بود، بلکه تربیت کنندة ایثارگرانبود. بعضی ها ایثار می کنند، اما بعضی ها ایثار گر تربیت می کنند و این نیستند مگر علمای شیعه. در سختترین شرایط آن زمان و در حداقل امکانات، بزرگترین کارها را انجام دادند.مثلاً علامة مجلسی کسی است که فقط یک کتاب او ـ بحار الانوارـ 70000 صفحهاست و کتابهای بسیار زیاد دیگری هم که دارد. در شرایطی که دشمنان شیعه همه جانبههجوم میآوردند اما این علمای هوشیار و بیدار و پرکار تمام زحمات دشمن را نقش برآب میکردند وپایههای مکتبتشیع را -که همان اسلامحقیقی است- محکم کردند.این بزرگواران از تمام زندگیشانگذشتند تا موفق شوند تمام موضوعات اسلام را شرح دهند و کوچکترین چیزی را فرو گذار نکنند.
در این صدوپنجاهسالهی اخیر نیز که اوج چپاول بیگانگان از کشورهای اسلامی بوده، این علمای شیعه بودند که پرچمدار مبارزات مردم با ظالمان بودهاند و همراه مردم کفن پوشان قیامها بودهاند. هر چند سالها زندان و مصیبت کشیدند، اما هیچ گاه تسلیم نشدند. زحمات سیدجمال الدین اسدآبادی، شهید نواب صفوی، آیت ا… کاشانی، آیت ا…. ، میرزا کوچک خان جنگلی.
ایثار در دوره انقلاب اسلامی ایران
و در این سال های اخیر که از سال 1341به بعد است، بزرگ شخصیتجهان تشیع امام (ره) است که با آمادگی برای ایثار و ایثار کردن فرزندش و موقعیت خویش و رفتن به زندان و تبعید شدن و…. همه را انجام داد تا طاغوت نابود شود، کفر و ظلمت دگرگون شود و معنویت و اسلام حاکم شود. مدتی زندان، یکسال و نیم ترکیه رفتن، پانزده سال در نجف بودن و 6 ماه در پاریس بودن، همگی گذشتند و از همه چیز چشمپوشیدند. حتی عالم نماهای جاهلی پیدا میشدند که در مقابل ایشان میایستادند. اما باز مصمّمتر از قبل راه، انقلاب را میپیمودند .
کمتر رهبری را میتوان درتمام دنیا یافت که 15سال تسلیم نشود. او از یگانة ترین رهبران انقلابی تاریخ است که در فضای حاکمیت دو بلوک شرق و غرب و در عصری که دینرا ازسیاست جدا میدانستند و تدیّن را تحجّر قلمداد میکردند و دین در هیچ جایی از تصمیمگیریهای سیاستمداران و تحلیلهای تحلیل گران دیده نمی شد؛ سیدی با سنسال زیاد در گوشهای از جهان پیدا شد و تئوری حکومتی «نه شرقی، نه غربی جمهوری اسلامی را مطرح کرد» نظریهای که پایه در مبانی اصیل شیعی و اسلامی داشت. او همانند سایر تئوریسینها نبود که فقط تئوری مد نظرشان را مطرح میکنند. آن هم نظریههایی که با خواستحاکمان مطابقت دارد و مورد پسند نفس انسان است.
این سید بزرگوار علاوه بر اینکه نظریهاش فطری و الهی بود، برای تحقق این نظریة الهی تا پای جان ایستاد. و عزیزترین نزدیکانش را ازدست داد. و سالهای سال غربت دوری از وطنش را تحمل کرد. وحتی پس از بازگشت به ایران هم عزیزترین یارانش را در راه شکستن بتهای جهانی و رساندن فریاد توحید در سکوت جهانی به جهانیان از دست داد. و انقلاب او الگوی آزادگان جهان خواهد بود. شناخت این ابر ایثارگر جهان که میسر نیست. اما شاید بشود یاران او را تا حدودی شناخت. و با درک جایگاهآنها تا حدودی بتوانیم جایگاه رهبرشان را درک کنیم.
آنچه، انقلاب اسلامی را برتمامی انقلاب های جهان، برتری داده، «ایثار» است. ایثار تؤام با اخلاص، شیوه مقدسی است که اثرات اجتماعی فراوانی به بار می آورد. امام (ره) در این باره می فرمایند: «آن ایثار و اخلاص است که حتی در ترازوی عالم غیب هم نمی شود سنجش بشود». درنگاه امام(ره) برداشتن حجاب خودیت و مشاهده جمال جمیل خدای جل و علاء، زمینه «ایثار» توأم با حلاوت را برای انسان فراهم می کند. دفاع مقدس ملت مسلمان ایران، یکی دیگر از نقاط درخشان «ایثار» در دوران معاصر است. یکی از برکات دفاع مقدس ملت ایران، ایجاد سازمان عظیم «بسیج» بود که به معنای واقعی کلمه، روح «ایثار» را در قالب جامعه اسلامی تزریق کرد. بستر عارفانه ای که دفاع مقدس، به روی انسان های مستعد گشود، امثال «دکتر چمران» و «فهمیده» سر برآوردند. جانبازان و آزادگان از عاشق ترین و بی ادعاترین انسان های دوران معاصرند. آنان که همه هستی خویش را وقف اسلام کرده اند، تجسم عملی ایثارند. در ثواب مجروح شدن در راه خدا ، پیامبر(ص) می فرماید: «هر که در راه خدا مجروح شود، در روز قیامت بویش همچون بوی مشک باشد و رنگش مانند زعفران و نشان شهیدان براوست».
ایثار بی نظیر طلّاب و دانشجویان در صحنههای دفاع مقدّس
هر چند که همهی صنفها شهید دادند. حتی اقلیتهای مذهبی هم شهید دادند. اما در میان قشرهای مختلف شهدای طلبه - به نسبت جمعیتشان- ده برابر هستند. بعد از طلبهها آمار شهدای دانشجو بیشتر است. دانشجوها هم آمار شهادتشان به نسبت تعدادشان بیشتر است. در ترورها هم باز روحانیون و علمای درجه یک سهمشان از همه بیشتر است.
ایثار بانوان گرانقدر اسلام
یکی از ویژگی های حضرت خدیجه(س) این بود که بر اثر تدبیر و کوشش در تجارت و امور اقتصادی، از ثروتمندان بی نظیر عصر خود بود. او در راه تحقق آرمان های اسلام، همه ثروت خود را انفاق کرد، ثروت حضرت خدیجه(س) برای پیشبرد اسلام، بسیار مفید و مهم بود، تا آنجا که پیامبر(ص) فرمود: «ما نفعنی مال قط مثل ما نفعنی مال خدیجه» : «هیچ ثروتی هرگز مرا آن گونه سود نبخشید که ثروت خدیجه(س) به من سود بخشید». حضرت فاطمه(س) فرزند بهترین بندگان خدا، و همسر بزرگ ترین ایثارگر تاریخ، خود میراث دار این گوهر گرانبهاست. آنهایی که زندگی سراسر عشق و ایثار این بانوی بزرگ جهان اسلام را بررسی می کنند، هنوز نتوانسته اند ابعاد مختلف ایثار در زندگی پر افتخار او را به نگارش در آورند. از نمونه های ایثار این بزرگ بانوی اسلام می توان ایثار در شب عروسی ایشان که پیراهن نوی خود را به سائلی داد و نیز دستنبند و پرده ی خانه خود را به فقرا ایثار کرد به خاطر آورد. حماسه کربلا، برآیندی است از ایثار و جانبازی زنان و مردان بزرگواری که جز لبیک حسین(ع) چیز دیگری در سر ندارند. حضرت زینب(س) شیرزنی است که پس از شهادت امام حسین(ع)، این قافله عشق را رهبری کرد. کوفیان که ایثار و شجاعت حضرت علی(ع) را می شناختند اکنون دختر قهرمان او را می دیدند که با چنین پشتوانه ای رسالت خویش را به انجام می رساند. امام (ره) درباره بانوان ایثارگر در جنگ تحمیلی فرمودند: « مقاومت و فداکاری این زنان بزرگ در جنگ تحمیلی آن قدر اعجاب آور است که قلم و بیان از ذکر آن نه عاجز، بلکه شرمسار است. اینجانب در طول جنگ، صحنه هایی از مادران، خواهران و همسران عزیز از دست داده، دیده ام که گمان ندارم در غیر این انقلاب، نظیری داشته باشد». بیشترین نقش هم با مادر شهیدان بوده است. چون مادر بیش از پدر دلش میسوزد. مادرها سوختند و چقدر هم تشویق کردند. که امام میفرماید:
«از دامن زن مرد به معراج رود بر دامن مادر شهیدان صلوات»
[1]ـ [إکمال الدین] الطالقانی عن محمد بن هشام عن أحمد بن زیاد الکوفی عن الحسن بن محمد بن سماعة عن أحمد بن الحسن المیثمی عن عبد الله بن الفضل الهاشمی قال قال الصادق جعفر بن محمد ع لما أظهر الله تبارک و تعالى نبوة نوح ع و أیقن الشیعة بالفرج اشتدت البلوى و عظمت الفریة إلى أن آل الأمر إلى شدة شدیدة نالت الشیعة و الوثوب إلى نوح بالضرب المبرح حتى مکث ع فی بعض الأوقات مغشیا علیه ثلاثة أیام یجری الدم من أذنه ثم أفاق و ذلک بعد سنة ثلاثمائة من مبعثه و هو فی خلال ذلک یدعوهم لیلا و نهارا فیهربون و یدعوهم سرا فلا یجیبون و یدعوهم علانیة فیولون
در حدیث معتبر از حضرت امام صادق(ع) منقول است که: چون حق تعالی ظاهر گردانید پیغمبری نوح(ع) را و یقین کردند شیعیان ـ که از کافران آزار میکشیدندـ که فرج ایشان نزدیک شده است، بلای ایشان بزرگتر و افترا بر ایشان شدیدتر شد تا آنکه کار به نهایت شدت و سختی منتهی شد و به حدی رسید که قصد نوح کردند به زدنهای عظیم، تا آنکه آن حضرت گاه بود که سه روز بیهوش میافتاد و خون از گوشش جاری میشد و باز به هوش میآمد، و این حال بعد از آن بود که سیصد سال از رسالت او گذشته بود، و باز در اثنای این حال ایشان را شب و روز به سوی خدا دعوت میکرد و میگریختند، و ایشان را پنهان دعوت میکرد و اجابت نمیکردند، آشکارا دعوت میکرد و برمیگردانیدند./بحارالأنوار ج : 11 ص : 327 / حیوه القلوب ج1 ص 259 و 260
[2]ـ خداوند در قرآن حدود 25 بار واژه جحیم را می آورد که تنها یک مورد آن در مورد غیر جهنم است و آن هم آتشی است که ابراهیم(ع) در آن انداخته شد. و این نشانگر عظمت بسیار زیاد آن آتش است . نشانه دیگر این موضوع انداختن ایشان با منجنیق دز داخل آتش است.
3- قرآن کریم در این زمینه می فرماید:« نه او را به صلیب کشیدند و نه او را به قتل رساندند،بلکه به اشتباه کس دیگری را کشتند.» وبه اعتقاد ما به آسمان عروج کردند.
[4]ـ ویوثرون علی أنفسهم و لو کان بهم خصاصه: و آنان را بر خود ترجیح دادند هر چند خودشان محتاجتر بودند.سوره حشر آیه 9
9ـ این سخن امیرالمؤمنین خطاب به حضرت زهرا(س) است که هنگامی که ایشان به امیرالمومنین(ع) فرمودند چرا گوشه ی خانه نشسته ای و نمی روی حقت را بگیری امیرالمومنین (ع) با شنیدن این سخن لباس جنگ پوشیدند و مصمم بر گرفتن حقشان شدند. تا اینکه موذن شروع به اذان گفتن کرد و امیر المومنین(ع) فرمودند یا فاطمه اگر می خواهی دیگر نام خدا و پدرت بر مناره ها نیاید من برای گرفتن حقم شمشیر بکشم.